به گزارش مشرق، هاشم کامکار، یکی از شاعران کشورمان شعری با عنوان "هیلاری در خواب ترامپ" سروده است که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.
خواب دیشب مگو چه ها می کرد
فتنه در کاخ ما به پا می کرد
خواب دیدم " هیلاری " بد جنس
آمده پشت در صدا می کرد
سایه اش پشت شیشه چون روباه
دستهایش چو خرس وا می کرد
داد می زد " ترامپ " وا کن در
مثل مرغی که قد قدا می کرد
گفتمش نیمه شب که ما خوابیم
جیغ می زد مگر رها می کرد
پنجه ی غرق خون به در می کوفت
کاخ ما را پر از بلا می کرد
همسرم با اشاره سوی در
غرق وحشت هیلا هیلا می کرد
در شکست آن عجوزه وارد شد
صور تش را چو اژدها می کرد
از دماغش دو رشته دود سیاه
زده بیرون جهان سیا می کرد
در فضا بوی گند می پیچید
تا دهانش بسوی ما می کرد
ترس در چهره ام نمایان گشت
بند بندم زهم جدا می کرد
لای دندان نیش او خون بود
واژه ها را چه بد ادا می کرد
گفت : تو آبروی ما بردی
با غضب سوی من نگا می کرد
گفت ماییم و یک " حقوق بشر "
این حقوق بشر چه ها می کرد!
این " اوبامای " بخت برگشته
کی به افکارش اعتنا می کرد؟
ما همیشه مشاورش بودیم
او بر این دوستی وفا می کرد
ایده خلق داعش از ما بود
او فقط جنگ را به پا می کرد
با ریال سعودی و قطری
جیب داعش پر از طلا می کرد
پول بی بی سی و سی ان ان را
طبق دستور ما عطا می کرد
خون کرد و عرب چه فرقی داشت ؟
دست و بال خودش حنا می کرد
فیلم رنگی ز سر بریدن ها
می گرفتیم و او صفا می کرد
در نبرد دروغ با داعش
وقت شلیک اشتبا می کرد
آنکه در ظاهری فریبنده
از حقوق بشر حیا می کرد
مثل ما از تبار شیطان بود
در خفا جنگ با خدا می کرد
حرفهای قشنگ هم می زد
با درو غ و دغل ریا می کرد
با وتو هر چه ضد اسرائیل
پا گرفته خودش هوا می کرد
جمله از قتل و غارت و کشتار
هر چه می کرد در خفا می کرد
کی به سان تو ابلهی نادان
نقشه ی فتنه بر ملا می کرد؟
هیلاری دور ما قدم می زد
داد می زد چرا چرا می کرد
این عجوزه مرا و اجدادم
بی امان غرق ناسزا می کرد
" هیلاری " مثل یک هیولا بود
مبتلا بود و مبتلا می کرد
وقتی او دور شد تازه فهمیدم
او مرا با خود آشنا می کرد